
آپدیت وبلاگ به؛ نسخه صابر
امان از این شنبهها! مدتها بود که میخواستم با آپدیت وبلاگ تغییرات کلی ایجاد کنم و هربار همونطور که بیشتر ماها به خودمون قول میدیم «از شنبه حتما شروع میکنم!»، همینطور روزها، هفتهها و ماهها میگذشت و همچنان هیچ خبری از کوچکترین حرکتی نبود.
اما بالاخره موفق شدم حرکت اولیه رو بزنم و طی یک هفته، این کار رو در قالب نسخه بتا انجام دادم. اما متاسفانه اختلالات اینترنتی و از طرفی دیگه رسیدن به پایان سال و باقی مشکلات اجازه نمیداد که از این نسخه بتا خارج بشیم.
از ابتدای سال ۱۴۰۲ هم تا حدودی سعی کردم موارد موجود رو برطرف کنم تا بالاخره همین چند هفته پیش به یک نسخه مناسب رسیدم.
قبل از شروع کمی گله کنم!
اگر قرار باشه از تمامی شنبههای عمرم گله کنم، میتونم دهها نوشته برای اتفاقاتی که دقیقا تو این روزها برام افتاده بنویسم. اتفاقاتی که باعث میشه کل هفته، تمام تمرکز و ذهنیتم مسموم بشه؛ درست مثل خبر این هفته!
همین شنبه اخیر(که میشه دیروزِ امروزی که در حال نوشتن این نوشته هستم)، وقتی از خواب بیدار شدم، طبق معمول گوشی رو برداشتم و به امید روزی که سرصبحی با یه خبر خوب تو این کشور شروع کنم، توییتر رو باز کردم. تو همون اسکرولهای اول نگاهم روی [این توییت] «صابر راستیکردار» قفل شد.

واقعا دارم درست میبینم؟ سه نقطه رو درست حدس میزنم؟ اصلا بیدار شدم یا دارم خواب میبینم؟
بی برو برگرد لینک رو باز کردم و وارد نوشته وبلاگ صابر [در اینجا] شدم. متاسفانه حقیقت داشت؛ صابر راستیکردار، طراح فونتهای وزیر، ساحل، شبنم، صمیم، تنها، پرستو، گندم و وزیر کد، خبر از ابتلا به بیماری سرطان داد.
با خوندن بلاگ پستش واقعا نمیدونستم چی بگم جز اینکه «چرا هرچی آدم حسابیه باید این اتفاقات تلخ براش پیش بیاد؟ در حالی که عدهای معلومالحال، صافصاف سر از کشورهایی در بیارن که…». بگذریم!
منی که حتی این شخص رو ندیدم و تصوری هم از اینکه چه شکلی میتونه داشته باشه ندارم، با خوندن همچین چیزی واقعا به هم ریختم و کل دیروز و امروزم مدام این جمله «چیزی به پایان عمرم نمانده (شاید یک سال). نمیدانم چگونه ایدههایم رو عملی کنم اما تلاشم رو میکنم.» جلوی چشممه.
اگه شمایی که داری این نوشته رو میخونی و دوست خوبم نباشی؛ باید بهت بگم از وقتی چشم باز کردم و فهمیدم این شیشهی آسمونی بالای سرم دنیاییه که به منم تعلق داره و قراره تا آخرین روز زندگیم اینجا باشم، متوجه تفاوت و بیماری خودم شدم. پس اگه قراره سایبربولی بازی در بیاری و بهم برچسب بزنی که در حال موجسواری از بیماری کسی هستم یا هر فکر دیگه، راحت باش.
تو میتونی هرطور که دوست داری فکر کنی و دیدگاهت اصلا برام مهم نیست. به هرحال من قرار بود مطلبی در مورد آپدیت قالب تهیه کنم که گره خوردنش با این اتفاق باعث شد که به این فکر کنم لااقل این مطلب جنبه حمایتی هم داشته باشه تا بتونیم وظایف انسانیمون رو انجام بدیم.
مشخصا مشکلی با دیدگاهت ندارم؛ هدفم از گرد آوری این نوشته فقط ۲ چیزه:
- شخصی مثل صابر راستیکردار، برای کامیونیتی کم زحمت نکشیده. شما چه صاحب یک سایت یا صفحه اجتماعی باشید و چه اینکه از مخاطبان این رسانهها باشید، تولید فونتهای رایگان ایشون باعث شده تجربه بهتری برای خوندن محتوا داشته باشی. بنابراین با قرارگیری ایشون در چنین شرایط سختی، دونیت کردن تنها کار عملیه که میتونه ازمون بر بیاد. وگرنه [با احترام به دیدگاههای شما] کارهایی مثل «دعا کردن» و «دلداری دادن» رو همه بلدن و به شخصه ۳ دهه است که گوشم از این حرفا پره. ((((:
- دنیای نرمافزارهای آزاد چیزیه که همه ماها باید برای معرفی، توسعه و استفادهاش تلاش کنیم. بنابراین فونت این وبلاگ برای همیشه با ترکیبی از فونت ساحل و وزیر ساخت صابر راستیکردار خواهد بود.
شاید روی پروژهها زیاد از این فونتها استفاده نکرده باشم، اما همیشه اسناد word رو با فونت وزیر مینویسم و به عنوان فونت پیشفرض انتخابش کردم. یا وقتی دارم فیلم میبینم، برای زیرنویس از این فونت استفاده میکنم. اما درست وقتی از سال قبل بالاخره فونت وزیر (Vazirmatn) به فونتهای گوگل اضافه شد و امکان استفاده ازش در پروژههای آنلاینی که از فونتهای گوگل پشتیبانی میکنه(مثل Google Docs)، دیگه اسناد ورد رو با سندنگار گوگل با این فونت مینویسم.
پس ازتون خواهش میکنم با کلیک روی دکمه زیر، وارد صفحه پرداخت شخصی ایشون در صفحه رسمی فونت وزیر بشید و در حد توان به صورت ریالی یا پرداخت از طریق ارزهای دیجیتال (بیت کوین یا اتریوم) از ایشون حمایت مالی کنید. اصلا به مبلغش فکر نکنید. با همین مبالغ کم، میتونیم تغییرات بزرگی ایجاد کنیم.
به نظرم این تنها کاریه که میتونیم در قبال زحماتی که ایشون در طی این چند سال برای طراحی فونتهای فارسی کشیده انجام بدیم و امیدوارم که این کارها موثر واقع بشه و خیلی زود خبری سلامتی و شکست بیماری رو در یک روز شنبه بشنویم؛ به این امید که یادمون باشه شنبههای شیرینی هم داشتیم.
آپدیت:
متاسفانه، صابر راستی کردار در ۲۳ آبان ۱۴۰۲ پس از تحمل یک دوره چند ماهه در اثر بیماری سرطان ریه درگذشت. نامش به نیکی.
صفحه ویکیپدیا صابر راستی کردار.
و اما آپدیت وبلاگ به؛ نسخه صابر
چون نمیخواستم از اعداد و ارقام برای نامگذاری نسخه استفاده کنم، کلا مدتی تو فکرش بودم که چه اسمی برای این آپدیت قرار بدم. تا اینکه با شنیدن این خبر تصمیم گرفتم اسم این آپدیت رو «صابر» قرار بدم. اگر شاهد چنین اتفاقی نبودیم، اسم این آپدیت رو در نظر داشتم «مهسا» بذارم.
تعارف که نداریم؛ میدونم خیلیهاتون پیش خودتون میگید «آخه دیگه یه شخصیسازی قالب وردپرس چیه که بخوای براش بلاگ پست بزنی و اسم کسی دیگه رو روی نسخه آپدیت بذاری؟».
اگه دنبال جوابید میتونم فقط اینو بگم که اگر این نوشته باعث بشه «صرفا دیدگاه یک نفر» به اون دو هدفی که گفتم تغییر کنه، برای من کافیه و از تکرار انجام چنین کارهایی استقبال هم میکنم. حتی اگر کلی برچسب بهم وارد بشه و در رسانههایی مثل توییتر اصطلاحا «جاج» بشم.
توی این چند سال بیشتر از ۳ بار قالب این وبلاگ تغییر نکرده. تو همون دو سال اول یک قالب وبلاگی ساده بود که بعدها به قالب جنه تغییر دادم و در این چند سال مدام تغییراتی از نظر چیدمان صفحه اصلی، صفحات داخلی و استایل بخشهای مختلف ایجاد کردم.
از اونجایی که تو این چند ماه تغییر قالب، ازم سوال میشد که این همون قالب جنه است؟ برای تاکید باید بگم بله. برای طراحی صفحات اصلی و داخلی صرفا از خود قالب و افزونهی Jannah Extensions استفاده کردم. خبری از هیچ افزونه صفحهساز نیست و باقی موارد رو با سفارشیسازی CSS پیادهسازی کردم.
به این دلیل که دنبال ساختاری بودم که هم مناسب برای سایت نمونه کار برای درج پروژهها، خدماتی که ارائه میدم و هم اینکه مطالب وبلاگی که گاها منتشر میکنم در دسترس خوانندگان باشه، نهایتا به این چیدمان و طراحی رسیدم.
با افتخار مدتی پیش دامنهام فیلتر شد که میتونید ماجرا رو از نوشته شیپورچی در کمین است؛ با آنتی فیلتر وارد شوید دنبال کنید. پس این مسئله باعث شده تا مطالب کمتری در حوزههای تخصصی منتشر کنم و تمرکز بیشتر روی محتوای وبلاگی باشه.
تا همین روز قبل از فونت وریبل ایرانسنس X استفاده میکردم. اما به دلایلی که در بالا گفتم، تصمیم گرفتم فونت وبلاگ رو به فونتهای صابر عزیر تغییر بدم. ترکیبی از دو فونت ساحل و وزیر استفاده کردم که از فونت ساحل در تیترهای اصلی و عناوین با ضخامت ۷۰۰ تا ۹۰۰ استفاده کردم. برای فونت کلی وبلاگ هم از وزیر استفاده کردم.
هرجور حساب میکنم این چیدمان و ساختار دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودم و اگه نیاز جدیدی پیدا نکنم، برای همیشه روی این ساختار باقی میمونه. شاید صرفا تغییرات جزئی ایجاد کنم و روی بهبود پرفورمنس قالب یک سری کارهای دیگه انجام بدم که میشه گفت چیزی نیست که به چشم بیان.
بخاطر ماهیت اصلی این نوشته، تصاویری از آپدیتها قرار ندادم. میتونید با کنکاش تو صفحات مختلف تغییرات رو مشاهده کنید. اگر روزی به هر دلیل تصمیم به ساختار دیگه گرفتم، این نوشته رو همراه با چنین تصاویری آپدیت میکنم.
البته اینم بگم که چون طراح رابط کاربری نیستم و اطلاعاتم در حدی نیست که بخوام از دید تخصصی و تجزیه و تحلیل، تغییرات رو بسط بدم، صرفا مثل یک کاربر عادی رفتار کردم.
امیدوارم این نوشته بهونه خوبی بوده باشه برای اینکه از این دعوتی که برای دونیت کردن داشتم، استقبال کنید.