تجربه تلخ ۱۷ ماه تلاش بی وقفه در یک #سازمان_بد

تجربه بد ۱۷ ماه همکاری و مشکلات میزبان فا

تجربه کردن خیلی خوبه و زندگی مارو به شکلی محسوس و بدون اینکه خودمون متوجه بشیم تحت تاثیر قرار می‌ده؛ هرچی بیشتر روزها از پی روزها می‌گذره، این تجربیات صیقل پیدا می‌کنند و اونجاست که در سنین بالا شاهد گوهره و کوهی از تجربیات هستیم که هر کسی می‌تونه ازشون استفاده کنه.

اما واقعا ما چقدر فرصت زندگی داریم که هر اتفاق تلخی که برامون می‌افته رو بذاریم به حساب اینکه، کسب تجربه بوده؟ وقتی یک سوم از عمرت رفته و درست توی این سنه که همه کائنات و قوانین موجود رو به چالش می‌کشی، رواست که همینطور هر اتفاقی برات می‌افته بگی تجربه بوده؟ اگر واقعا اینطور باشه، در حق خودت بی انصافی می‌کنی…

از زندگی لذت ببر، ولی کاری نکن به پست دزد و کلاهبردار بخوری…

وقتی در مسیری قدم برمی‌داری، دید درستی از مسیر نداری و نمی‌دونی چه چیزی در انتظارته. درست مثل ماشینی که در دل تاریکی، هوای سرد و مسیری پر پیچ و خم در حرکته تا مسیری ۷۴ کیلومتری از جاده اصلی رو طی کنه تا نهایتا به آبشار بیشه برسه. اما هنوز تموم نشده، باید چند ساعتی صبر کنی تا بعد از طلوع آفتاب شاهد چنین زیبایی خارق‌العاده‌ای باشی.

تجربه تلخ ۱۷ ماه نویسندگی و فاجعه ای به نام میزبان فا

خب با دیدن عنوان و مقدمه چینی که کردم، مطمئنا قرار نیست انتظار یه بلاگ پست گردشگری داشته باشید.

توی این بلاگ پست قراره اولین و آخرین تجربه خودمو برای ۱۷ ماه تلاش بی وقفه‌ای که در یک #سازمان_بد داشتم براتون بنویسم. اما چه دلیلی داشت که بیام و کمی شمارو ببرم به حال و هوای گردشگری؟

برای اینکه پاسخ این سوال رو بدم و ادامه ماجرا رو داشته باشیم، ازتون خواهش می‌کنم که اگر امکانش رو دارید، روی دکمه پخش قطعه موسیقی زیر یه کلیک مختصری داشته باشید. می‌خوام وقتی این تجربه رو می‌خونید درست خودتونو بذارید به‌جای من که وقتی کل این محتوا رو آماده می‌کنم در حال تکراره و پخش میشه.

https://sadeghi.in/wp-content/uploads/2020/12/Pasquale-Catalano-Le-conseguenze-dellamore.mp3?_=1

البته اینم بگم که این قطعه و چندین قطعه دیگه رو حسین برام فرستاده. سعی کردم نسخه‌ی رایگان و استریم شده‌ای از این قطعه رو پیدا کنم، اما خب همگی ریمیکس بودن. البته اگر پیدا کنم حتما تغییرش می‌دم.

این اتفاق حدودا ۳ سال پیش در یک سفر نوروزی برای من اتفاق افتاد. وقتی که شبانه از شهر اصفهان بدون اینکه هیچ شناختی از مقصد و مسیر داشته باشیم، دوتا ماشین دلو زدیم به دریا و راهی شدیم…

سرشار از دلهره، گاهی ترس، گاهی خنده و البته خواب آلودگی داداشم در حین رانندگی… حتما پیش خودتون میگید خب عزیز من وقتی شناختی از مسیر پیش رو نداری، چرا واردش میشی؟

نکته مهم همینجاست. من به عنوان یک تولید کننده محتوا، نزدیک به یک دهه در مسیری قدم گذاشتم که از هیچ دوره‌ای برای رسیدن به این روزی که هستم شرکت نکردم. هیچ فردی مستقیما بهم کمک نکرده، اما با خوندن بیشتر و استفاده از مقالات بقیه تونستم یک سبک از نوشتن برای خودم داشته باشم.

اتفاقاتی که در ادامه می‌خونید، ممکنه برای هر کسی اتفاق بیفته. اما اگر کسی که این تجربیات رو داشت جایی نوشته بود، یا من کوچکترین احتمالی برای این وقایع داشتم، شاید اصلا الآن شما توی این صفحه نبودید تا این تجربه رو مطالعه کنید.

نکته: نوشته‌ای که در حال مطالعه هستید، اولین بار در دهم/دی/۱۳۹۹ شروع به نوشتنش کردم، به مرور چیزهای جدیدی بهش اضافه شده و چون نیاز بود یک سری موارد برام شفاف بشه، حالا بعد از گذشت نزدیک به ۷ ماه به حالت انتشار در اومده و می‌خونید؛ پس احیانا فکر نکنید که نوشتن این تجربه چیز خیلی ساده‌ای بوده و در عرض چند ساعت نوشته شده(!)

امیدوارم هیچ وقت چنین اتفاقی براتون نیفته و اگر قراره خودتون یا یکی از دوستانتون در مسیر تولید محتوا قدم بگذارید، با یه تلنگر خیلی کوتاه هم که شده به این پست بر بخورید تا اشتباهاتی که من داشتم و اتفاقاتی که برام افتاده رو به هیچ وجه تجربه نکنید.


موضوع جالب شد، قراره از چی حرف بزنی؟

مطمئنم اگه جزو افرادی باشید که توی ۵ سال اخیر با وردپرس سر و کار داشتید، در انتهای مقالات آموزشی این سیستم مدیریت محتوا به باکس نویسنده که توسط من نگارش شده برخوردید. من توی سایت‌هایی مختلفی از همیار وردپرس بگیر تا مجموعه سایت‌های ملی پیامک و… فعالیت داشتم.

دنبال این بودم تا در مجموعه‌ای فعالیت کنم که هنوز اونقدر پا نگرفته و بتونم یک نمونه کار خوب و عالی از خودم توی وب و خصوصا آموزش وردپرس داشته باشم. این بود که در نهایت این اتفاق با هاستینگ به نام میزبان فا اتفاق افتاد؛ که ای کاش نمی‌افتاد…

بیایید از قرارداد ننگین و ترکمنچای میزبان فا شروع کنیم (:

در تصویر زیر شاهد متن قراردادی هستید که من سال ۹۶ با این هاستینگ بستم. کاری به مبالغ پرداختی ندارم که واقعا قمار کردم و با بدترین نرخ تولید محتوا یک سال خودمو انداختم تو دام کسی که یه جو معرفت و لیاقت نداره.

در یکی از بندهای قرارداد گفته شده که این قرارداد محرمانه است. پس من اجازه ندارم این قرارداد رو منتشر کنم.

اما وقتی دو سال گذشته و با اعتراضی که من کردم، نه تنها مطالبی که نوشتم به نامم برگشت نخورده، بلکه با کمال وقاحت گفته شده که«وجود نام شما در سایت ما به برندینگ ما آسیب می‌زنه».

برندینگ؟ از کدوم برندینگ حرف می‌زنی؟ برندی که اگر محتواهایی که من نوشتم نبود، حتی ۵ سال دیگه هم خودتو جر می‌دادی و به در و دیوار می‌زدی، نمی‌تونستی به اینجا برسونیش؟!

رسما شاهد غل در معامله از طرف میزبان فا هستیم. پس مشکلی از این نظر که محتوای قرارداد کلا منتشر بشه نمی‌بینم. چندتا از بندهای مهم رو با هم مرور می‌کنیم.

  • قیمت و دستمزدی که فوق‌العاده پایین بود.
  • نه تنها پاسخ کاربران رو دادم، حتی برای نظرات بسیاری از کاربران کلی برنامه روی سیستمم نصب کردم یا ساعت‌ها جستجو در سایت‌های خارجی همچون stackoverflow انجام دادم که مشکلشون رو حل کنم. نظرات باقی مونده و گواه بر اینه(بند ۳).
  • ما که جز شر چیزی ندیدیم، چه برسه به پاداشت بند ۱۴ قرارداد(!).
  • برندینگ سایت تمام به لطف مقالات من بوده، اونوقت خسارت رو می‌خواد از نویسنده بگیره(بند ۱۶).
  • اشتهای سیری ناپذیر شرکت مبنی بر اینکه وقتی دید روشنی از تورم سال بعد نیست، برای خود قیمت بالاتر ۵ هزار تومان برای سال بعد تعیین کرده.
  • بند ۲۰ تماما توسط خودم انجام شد و لیست کلیه مطالب(استراتژی محتوا) در طول ۱۰ روز تهیه شد.
  • حلال و حرومم سرت می‌شده؟?(بند ۲۱)
  • جعبه نویسنده که تحت هیچ شرایطی امکان حذف کردن آن را نداشتند، اما تجربه ثابت کرده که دزدی و کلاهبردی از طرف کیه؟(بند ۲۳)

یه کاغذ پر شعر با خط خرچنگ قورباغه، گیرم اینه که قافیه‌ش حتما جور باشه

نه اینم اصلا خوب نیس، پاره کن و دور بریز

یه ورق سفید دیگه رو بذار روی میز، چون وقتی بهت فک می‌کنم می‌خوام چت بشم

آره بالا میارم وقتی که به فکرتم، نمی‌خوام اسمتم تو آهنگام هی بگم، دنبال بهونه‌م که کاغذه رو جر بدم…

نمی‌دونم چرا الآن یاد این آهنگ رپ افتادم! ولی به هر حال من با آهنگ عجین شدم (:

از کجا آمدی و آمدنت بهر چه بود؟

والا جواب این سوال رو آخر نفهمیدیم باید چی بدیم. ولی چیزی که یادمه اینه که یه روز که سرم تو لاک خودم بود، شخصی به نام علی یزدان پرست تو تلگرام به من پیام داد و خواست که تجربه استفاده خودم از این هاستینگ رو در بلاگم منتشر کنم.

در قبال این نوشته من درخواست پولی نکردم. اما یادمه نزدیک عید بود و اسفند ماه که خودشون اونم با اصرار مبلغ ۵۰ هزار تومن به عنوان عیدی برای من واریز کردند. هاستمم همون موقع منتقل کردم اونجا که البته هزینه رو پرداخت کردم.

دو ماهی گذشت تا اینکه اردیبهشت ماه بود و شروع پیشنهاد برای اینکه تولید محتوای این سایت رو انجام بدم. کاری به اتفاقات و گفتگوهایی که داشتیم ندارم. ولی این مقالاتی که اونجا می‌بیند، صرفا تولید محتوا نبودند.

کلی سایت وردپرسی رو به مدت یک هفته بررسی کردم و بر اساس بازدید، نظرات و به کمک ابزارهای دیگه یک لیست ۴۰۰ تایی از مطالبی که در طول یک سال منتشر بشه رو تهیه کردم. مجددا یک هفته دیگه با خودشون این لیست رو با تغییرات جزئی کامل‌تر کردیم. بعدشم که عقد اون قرارداد لعنتی و شروع کار…

تا حالا تجربه مغازه داری داشتید؟

من داشتم. صبح‌ها که می‌رفتم به مغازه پدری، لپ تاپم می‌زدم زیر بغل و در کنار رسیدگی به دخل و فروش مغازه، کار تولید محتوا رو هم انجام می‌دادم. اونم با شرایط سختی که داشتم. کدوم شرایط؟

بریس

راستش عکسی دم دست ندارم، ولی من اون موقع با کمک بریس توی مکان‌های بسته مثل مغازه، اتاق یا داخل خونه راه می‌رفتم. این عکسم از اینترنت گذاشتم. حساب کنید جفت پایی رو دارید که ضعیفه و اصلا نمی‌تونید حتی به کمک دیوار سرپا بایستید؛ اونوقت به هر پا این تشکیلات که هر کدوم ۲ کیلو وزن داشتند وصل باشه. گرمای تابستون، فشاری که به زانو وارد می‌شد و…، خلاصه جهنمی بود.

نمی‌خوام اینجا به قولی چس ناله راه بندازم و مظلوم نمایی کنم. فقط می‌خوام بدونید که یکی که «کثافت‌کاری و دودره بازی» تو پوست و خون و رگش باشه، چنین چیزهایی براش معنا و مفهوم نداره.

یهو چی شد که زدین تو کاسه کوزه هم؟

خودتون شاهد هستید که من چقدر برای تولید محتوای این هاستینگ دون پایه زحمت کشیدم. الآن هر کلمه کلیدی که در مورد وردپرس جستجو کنید در همون نتایج اولیه این سایت رو می‌بینید.

در کنار تولید محتوا متاسفانه بازاریابی هم برای این هاستینگ انجام می‌دادم و از افیلیت WHMCS استفاده می‌کردم. اگر تا قبل از اینکه من توییت‌هایی در این خصوص منتشر کردم، به اون صفحه کذایی مراجعه می‌کردید، طبق صفحه ای که[اینجا آرشیو کردم] ۱۷ درصد پورسانت بابت معرفی مشتری جدید پرداخت می‌کردند.

تقریبا اواخر کارم توی این سایت بود که اتفاقی متوجه شدم پورسانت‌هایی که ادعا میشد ۱۷ درصد هستند، داره با ۱۰ درصد محاسبه میشه و این وسط ۷ درصد خیلی شیک و مجلسی بالا کشیده میشه. الآن حتی چندین برابر این ۱۷ درصدم برای من چیزی نیست که بخوام ناله و شیون راه بندازم؛ ولی حق من بود و در شرایطی قرار داشتم که گوشه‌ای از مشکلاتم رو برطرف می‌کرد. دلیلی نداشت یکی بیاد ازم دزدی کنه.

سریع پا نشدم برم بگم چرا اینطوره؟ بلکه با مشخصات دیگه‌ای ثبت نام کردم، بازاریابی رو برای اون اکانت فعال کردم و تصور کنید که متوجه چی شدم؟

بله عزیزان؛ پورسانت ۱۷ درصد محاسبه میشد و این تنها اکانت من بود که روی ۱۰ درصد تنظیم شده بود.

اکانتی که علاوه بر استفاده از لینک افیلیت، یک لینک فالو درون متن، با انکرتکست«خرید هاست» به این سایت داده شده بود. از صفحه‌ای که در خصوص نقد و بررسی شرکت‌های هاستینگ بود و به لطف رتبه یک در بیشترین کلمات، روزانه بالای ۳۰۰ بازدیدکننده داشت.

یه پیامی تو تلگرام دادم که شما ادعا کردی ۱۷ درصد پرداخت می‌کنی، اما چرا کل پرداختی‌ها برای من ۱۰ درصد محاسبه شده توی این یک سال و چند ماه؟

متاسفانه به جای اینکه من طلبکار باشم این‌ها طلبکار بودن. گفتند که قیمت دلار زده بالا، ما در حال خرید سخت افزار هستیم تا سرویس‌هامون رو در هاست ایران کامل کنیم.

خب این موضوع چه ربطی به من داره؟ آیا من اسپانسر شما هستم؟

هرچند که دو ماه از حقوق منو هم دیر پرداخت کردید به این بهانه که سخت افزار می‌خرید. در حالی که من برای یه مشکل مالی که برام پیش اومده بود، وقتی ۳ روز زودتر از موعد درخواست تسویه حساب حقوق یک میلیون تومانی کردم، گفتید که نمی‌تونیم این رقم پول رو از حساب شرکت خارج کنیم! باور می‌کنید؟ فقط سه روز زودتر!!!

نمی‌دونم چرا باید بعد دو سال من برای گرفتن حقی که ازم خورده شده، باید اینارو به #اسکول_فا ری‌برندینگ کنم؟ ولی مثل اینکه حقشون همینه!

قرارداد کلاهبرداری میزبان فا
وقاحت تمام به همین خوشمزگی…

کسی که در جواب کامنت یکی میاد با کمال پر رویی و«در حالی که یک سیگار برگ کرده تو سوراخ دهنش»، می‌گه«قراردادمون تموم شد»، در حالی که دیدید حقی بر حذف اکانت نداشته(!)

مشکلات میزبان فا

کسی که میاد همچون«عمرو عاص» تو گفتگوها اسلام رو می‌زنه به سر نیزه و با مظلوم نمایی حرف از حق و حقیقت می‌زنه؛ اگه اسلام و مسلمانی به اینه و چنین شخصی یکی از سنبل‌های یک آیین به حساب میاد، «من گِل می‌گیرم بر هر چی آیین و مذهبی که در دنیا وجود داره». چه از این حرفم ناراحت بشید و چه خرده بگیرید(!).

حالا به نظر شما، لینک دادین به…؟?

راستی یه مدتی هم اتک داشتی درسته؟

خارج شدن از این سازمان بد همانا و شروع شدن اتک‌های رو وبلاگم همان!

البته با توجه به گروهی که اعضای این سازمان بد گرداگرد هم بودند، سوتی‌ها هم میومد از حملات دیداس به یکی از سایت‌ها که من متوجه مسئله نبودم. چند روز که گذشت متوجه کندی در سرعت وبلاگ شدم که شک کردم، اما باز پیش خودم گفتم نه بابا مگه میشه؟ مگه داریم؟ حتما از جایی دیگه است…

این حملات هر یکی دو ماه تکرار می‌شدند و در هر بار حجمشون بیشتر و بیشتر میشد. به کمک هاستینگ و ابزارهای مختلفی که روی سایت استفاده می‌کردم از حملات جلوگیری می‌کردیم. اما خب کندی سایت احساس میشد و زیاد با این قضیه حال نمی‌کردم.

تا اینکه در آخرین سری حملاتی که انجام شد، با یک ایمیل ناشناس فرم تماس وبلاگم رو کامل کردن و گاهی تهدید و گاهی هم اینکه نمی‌تونی در مقابل این حملات کاری کنی رو برام می‌فرستادن.

منم به دو دلیل اصلا جوابی به ایمیل‌ها و این کامنت‌ها نمی‌دادم. یکی اینکه دنبال این بودم تا برای حملات DDoS تجربه داشته باشم و موضوع دیگه اینکه تا جایی که راه داشت می‌خواستم حملات بیشتر و بیشتر بشن. داخل تصاویر زیر چندتا از این ایمیل‌ها و نظرات رو می‌بینید.

به درخواستشون جوابی ندادم، اما برای اینکه لجشون در بیاد و حملات رو بیشتر کنند این نوشته رو ویرایش کردم و یه هاستینگ دیگه به این لیست اضافه کردم.

خب شما هم همینو می‌خواستید دیگه، چرا بازم اتک می‌زنید لعنتیا؟

عه، منظورتون از ویرایش این بود که شما رو که از داخل لیست حذف کرده بودم دوباره بذارم داخل لیست بهترین شرکت‌های هاست ایران؟

شرمنده کور خوندید، شما رو باید ریخت پای نخل خرمای نر که خروجی خاصی هم نداره :))

و این اتفاق همانا و اتک‌های دو میلیونی در روز که به مدت یک هفته ادامه داشت همان… ولی خب خیالم راحت بود دیگه، پشتم به هاستینگ و ابزاری که برای جلوگیری از حملات دیداس استفاده می‌کردم حسابی گرم بود و اتفاقی برای سایتم نیفتاد.

تا همین آخرین حملات من در شک بودم که این اتک‌ها از کجا آب می‌خورن، اما با توجه به نگارش پیام‌ها و اینکه گفته شده بود«تصحیح مقایسه سایت ها دراین قسمت و برگرداندن به قبل» و«برگردوندن حقی که خواسته یا ناخواسته پایمال شده»، به یقین رسیدم که کار، کار کدوم نامردیه.

به این فکر نکردی خودت شروع کنی؟

مگه میشه فکر نکرده باشم؟ حتی همون موقع که در حال فعالیت با این سازمان بد بودم شروع کردم.

ماجرا از این قرار بود که من یه دامنه‌ی وردپرسی با پسوند ir. رو برای این کار انتخاب کردم تا آموزش‌های وردپرس رو منتشر کنم. اما شرایط بد مالی و از طرفی پولی که باید توی ۵ ماه برای قسط ماشین کامل می‌کردم، باعث شد تا بیشتر برم سمت گرفتن پروژه‌های تولید محتوا و نتونم زمان کافی برای انتشار محتوا داخل این سایت داشته باشم.

یادم نیست این سایت روی کدوم هاستینگ میزبانی شده بود؛ اما هر طور که بود اونو انتقال دادم روی سرور یکی از دوستانم تا اونجا باشه و بعدا سر فرصت مناسب شروع کنم.

از قضا مدیریت این سرور هم توسط صاحب امتیاز دامنه«nginxweb[dot]ir» بود که به عنوان مدیر سرور در این سازمان بد فعالیت داره. یکی از این محتواها برای من اهمیت داشت و از طریق اون مبلغ قابل توجهی درآمد داشتم. تلاشمم این بود که روی کلمات مدنظر رتبه بالا رو گرفته باشه که همینطورم بود و بین رتبه‌های اول تا سوم بود.

یک روز اتفاقی داخل گوگل سرچ می‌کردم که دیدم برای یه کلمه‌ای هم رتبه داره؛ اما کمی که بیشتر زوم کردم روی عنوان نوشته، دیدم که عنوان وردپرس نمایش داده میشه به جای اینکه عنوان افزونه یوست رو برگردونه.

وارد مدیریت سایت شدم و در کمال تعجب دیدم که افزونه یوست سئو غیرفعال شده!!

بدون اینکه وارد هاست بشم، از دوستم خواستم تا لاگ‌های ورود رو بررسی کنه. چیز مشکوکی هم پیدا نکردیم. از وردپرس و قالب سایت هم مطمئن بودم. به هرحال دیگه اهمیت ندادم، اما همش برام سوال بود که چرا باید یه افزونه بدون هیچ تغییری خود به خود غیرفعال بشه؟ اصلا برام قابل هضم نبود.

چند روزی گذشت و با دریافت اعلان کامنت جدید دوباره وارد مدیریت شدن و دیدم که دوباره افزونه غیرفعال شده. این اتفاق چند بار دیگه به فاصله‌ای زمانی کوتاهی رخ داد.

تا اینکه یک روز دیدم ایمیلی از طرف گوگل، مبنی بر استفاده از فیشینگ اومده. خیلی سریع پیگیر شدم و دیدم که توی همین چند دقیقه قبل یک سری فایل و پوشه داخل هاست آپلود شده.

تزریق کدهای مخرب بر روی هاست
آپلود فیشینگ روی هاست

با بکاپی که از قبل داشتم یه هاست جدید از یک هاستینگ دیگه گرفتم و انتقال رو انجام دادم. برای اینکه مطمئن بشم جایی دسترسی تعریف نشده، فول بکاپ رو منتقل نکردم؛ بلکه فایل و دیتابیس هر دو جدا آپلود شد و در نهایت هم با ابزارهای مختلف به کمک این هاستینگ یک بررسی روی فایل‌ها انجام شد تا نگرانیم بابت فایل‌ها برطرف شد.

الآن یک و نیم سال از این اتفاق گذشته؛ محتوای جدیدی داخل این سایت نزدم و حتی یادم نمیومد آخرین بار کی وارد مدیریتش شدم. تا اینکه به بهونه همین نوشته نگاهی بهش انداختم.

اما جالبیش اینه که دیگه افزونه‌ای خودکار غیرفعال نمیشه 🙂

مشکلات میزبان فا و سرازیری مشتریان ناراضی!

اینکه الآن مشتریان این هاستینگ ناراضی همینطور داره بیشتر و بیشتر می‌شه، واقعا راست میگن، «بار کج به مقصد نمی‌رسه».

از همون اواخر سال ۹۸ مدام پیام‌هایی به سمتم سرازیر میشد که:

راستش قرار نیست از بلاهایی که داره اخیرا سر مشتریانش میاره صحبتی کنم. خود شما هم می‌تونید با یک جستجوی ساده به خیلی تجربیاتی که دوستان نوشتن دسترسی داشته باشید. اما صرفا برای نمونه چندتا رفرنس رو قرار میدم. خوندن نظرات خالی از لطف نیست.

  • میزبان فا چطوره؟

    من در طول این ۱۰ سال با کسب‌وکارهای حقیقی و حقوقی بسیار زیادی همکاری داشتم. از تولید محتوا گرفته تا مواردی همچون پشتیبانی سایت، ایجاد صفحات لندینگ و… می‌تونم بگم کار با این هاستینگ برام فاجعه بود و بعید می‌دونم تو تمام عمرم بدتر از این اتفاق برام بیفته.

  • استفاده از خدمات این هاستینگ رو توصیه می‌کنی؟

    ابدا!
    اگر دنبال علت و معلول هستید کافیه توی توییتر و گوگل جستجویی از تجربه بقیه داشته باشید و ببینید که چه سرویس بی کیفیت و داغونی بهشون ارائه میشه و مهم‌تر از اون رفتار پشتیبانی و قوانین باهاشون چطوره!


و در پایان…

دوستان عزیزم، هدف اصلی و نهایی من از نوشتن تجربه این بوده تا یک سری چیزها رو برای شما شفاف سازی کنم. تجربیات خودم رو در مورد این هاستینگ و شرکت بی در و پیکر در صفحه سایت جابگای نوشتم و چون قوانین و خط قرمزهایی وجود داشت که نمیشد هر چیزی رو عنوان کرد، تو وبلاگم مفصل این موضوع رو نوشتم و مشکلاتی که این هاستینگ تا به امروز برای من ایجاد کرده رو ذکر کردم.

شما برده کسی نیستید که مفت براش کار کنید. هیچ وقت اشتباه منو مرتکب نشید که بخاطر داشتن نمونه کار قوی، با قیمت کم و بهتره بگم مفت، برای کسی یا جایی کار کنید که آخرش اینطوری براتون شیر بشن و بگن که هرچی داری از ماست(!)

الآن که دارم این بخش پایانی تجربه رو بعد از ۶ ماه می‌نویسم، ۳ روز بخاطر کمر درد و خشکی چشم، در استراحت مطلق بودم و کل روز دراز کشیدم. نمره چشمم دو برابر بیشتر شده و کلی مشکلات جسمی دیگه که بیشترین دلیلشون نشستن‌های طولانی مدت پای کار بوده. من واقعا طی ۱۷ ماهی که برای این هاستینگ دورکاری کردم، با زندگی خودم قمار کردم!

در طول ۲۴ ساعت، بین ۱۰ تا گاها ۱۴ ساعت مشغول کار هستم و اون زمان که برای این هاستینگ دون پایه کار تولید محتوا انجام می‌دادم، بعضی از مطالب گاها تا ۷ ساعت از من زمان می‌گرفت. اما به چه قیمتی؟!

اگر همین الان به نوشته‌هایی که در بلاگ و مگ اونجا بوده سری بزنید، توی کلیه اسکرین شات‌ها، تصاویر و نظرات مشخصات من رو می‌بینید. محتوایی که نمونه کار و حق من بودن، در حالتی که یک نادان اکانت منو حذف کرد. چرا؟ چون رقابت بلد نیست و عقده مدیریت سراسر وجودشو فراگرفته!

بله علی یزدان پرست، تو(نه شما) یک عقده‌ای به تمام معنا هستی که فقط بلدی تریپ آدم‌های موفق رو به خودت بگیری… تو که با ادعاهای پوشالیت«خدا خدا کردن، ما هر کاری می‌کنیم از خداست، خداست که به ما میده و…» ماتحت انکرالاصوات رو پاره می‌کردی، اگر گیریم دنیای دیگری طبق عقایدت وجود داره، مطمئن باش اولین کسی که بیخ خرت رو می‌گیره، کسی نیست جز عباس صادقی!

و نکته پایانی اینکه، امروز عید قربان مسلمان‌هاست، امیدوارم که عیدی خوبی بهت داده باشم؛ مسلمـــــــــون. ((((((:


در پایان هم برای شمایی که وقت گذاشتی و این تجربه رو خوندی، دعوت می‌کنم به آهنگ under pressure از freddie mercury گوش بدی. البته برای انتخابش دلیل داشتم، پس ترجمه آهنگ رو فراموش نکن.

https://sadeghi.in/wp-content/uploads/2021/07/Queen-Under-Pressure.mp3?_=2
خروج از نسخه موبایل