آزاد

کلاچی به نام کپی‌رایت

شاید تشبیه کلاچ به کپی‌رایت یک مثال بسیار بسیار مناسبی باشه تا بتونیم با دونستن مکانیزمی که در یک کلاچ(کلاج یا کلاژ) ماشین وجود داره به قانون کپی‌رایت واقف شده و اون را قبول کنیم و یا اینکه به طور کامل آن را رد کنیم. در هر حال یک بار برای همیشه هم که شده باید با خودمون کنار بیایم و تصمیم خودمون را بگیریم که با کپی‌رایت چطور رفتار کنیم.

کلاچی به نام کپی‌رایت

قبل از اینکه به بررسی کپی‌رایت بپردازم و یک رابطه بین کلاچ ایجاد کنم ابتدا لازمه تا با مکانیزم کلاچ آشنا شویم. تعریفی که وی‌کی پدیا برای کلاچ آورده بر این اساس هستش:

کِلاچ (کِلاژ یا کِلاج) (به انگلیسی: Clutch) نام یکی از قطعات خودرو است. ریشه لغوی کلاچ یک کلمه انگلیسی به معنی اتصال است. لیکن معنی رایج آن به وسیله‌ای اطلاق می‌گردد که عمل اتصال یا قطع کردن را انجام می‌دهد.

کلاچ وسیله‌ای است که به کمک آن راننده هر زمان که بخواهد می‌تواند اتصال موتور را از جعبه‌دنده جدا نماید، بدین معنی که موتور روشن باشد بدون اینکه چرخ دنده‌ها در جعبه‌دنده بچرخند و خودرو حرکت نماید.

کاربرد کلاچ در مواقع تعویض دنده یا متوقف کردن خودرو است آن هم برای اینکه موتور خاموش نشود.

خب پس همونطور که از تعریف ویکی‌پدیا برمیاد کلاچ در کل مسئولیت این را داره که بیاد و ارتباط بین انتقال نیرو را در مواقع لزوم قطع و یا وصل کنه تا دیگه نیاز نباشه بیایم و موتور یک اتومبیل و یا هر وسیله‌ای که توسط مکانیزم کلاچ کار میکنه را به صورت کامل متوقف یا خاموش کنیم.

خُب اینایی که گفتی چه ربطی به کپی‌رایت داره؟ یه چی میگیا:|

فرض کنید داخل اتومبیل خودتون نشستید و در حال گذر از یک مسیر بسیار ناهموار هستید که این مسیر بسیار باریک بوده و از طرف دیگه در یک سربالایی قرار داره که میخواین به بالای قله برسید و از منظره زیبایی که در زیر پای شما در بالای قله قرار داره دیدن کنید، مطمئا این مسیر قله دره‌هایی با عمق زیاد و خطرناک دارند که اگر در هنگام رانندگی دقت کافی نداشته باشید هر لحظه این امکان وجود داره تا به ته دره سقوط کنید. راهکارتون برای اینکه خیلی ایمن از این قله عبور کنید چیه؟!

مطمئنا پاسخ شما اینه که در سرتاسر مسیر دقت کنیم تا در مسیر درست حرکت کنیم، از سرعت مطمئنه استفاده کنیم، سیستم‌های ترمز و ایمنی خودرو را کنترل کنیم و… اما شاید کمتر کسی به این نکته اشاره کنه که هنگام رانندگی در مواقع درست اقدام به قطع و اتصال نیروی انتقال مکانیکی خودرو که توسط کلاچ انجام می‌گیره اقدام کنیم. البته اینطور افرادی خیلی کم وجود دارن و بیشتر کسانی که بخوان تا هیجانی عمل کنند دست به این روش خطرناک و با آدرنالین بالا میزنند:))

کپی‌رایت هم درست مثل یک کلاچ میتونه عمل کنه، اگر که ما اونو رعایت کنیم و در مواقع درست و به  جا ازش استفاده کنیم به قول خودمونی رستگار خواهیم شد، اما اگر اونو رعایت نکنیم و حقوق ناشران و تولیدکنندگان هر نوع محتوا و محصولی را زیر سوال ببریم درست مثل همون راننده‌ای هستیم که رعایت نکردن کپی‌رایت ما را به ته دره رذیلت پرت خواهد کرد.

یک خواننده را در نظر بگیرید!

برای اینکه به عمق فاجعه عدم رعایت کپی‌رایت برسید یک خواننده را در نظر بگیرید، به نظر شما یک خواننده برای اینکه یک آلبوم بی نقص و در خور انتخاب جامعه و طرفداران خودش ارائه بده حداقل چقدر زمان میتونه بزاره؟! شاید دو سال زمان خوبی باشه، بله درسته تعجب نکنید، دو سال…

این ماجرایی که در ادامه ذکر می‌کنم نقل قول یکی از دوستان هستش که در زمینه انتشار یک آلبوم رخ داده است. در طی یک مصاحبه تلویزیونی که با یکی از خواننده‌ها در زمینه انتشار آلبوم شده بود ایشان بیان داشت که دو سال از زندگی، شب نخوابی، هزینه استودیو، کم دیدن و یا در برخی موارد ندیدن دوستان و اعضای خانواده، بزرگ شدن بچه خودش که میتونه شیرین‌ترین و به یادموندنی‌ترین لحظات زندگیش باشه و… را صرف این آلبوم کرده و حالا بعد از انتشار آلبوم برای اینکه یک نفس راحتی بکشه و منتظر بازخورد طرفداراش باشه، اتفاقی در چند مورد از کانال‌های تلگرامی میبینه که ای دل غافل… آلبومی که هنوز ۲۴ ساعت از زمان انتشار رسمی اون نمیگذره و قرار بوده تا به قیمت بسیار بسیار گزاف ۴.۰۰۰ تومان(!) به فروش بره همینطور در حال به اشتراک گذاری است و هرکسی هم که اونو دانلود کرده و گوش می‌کرد حسش رو اینطور القا می‌کرد که:

آقا دمت گرم خیلی خوب بود، دست و جیغ و هورا…

پس می‌بینیم که همین موضوعات باعث می‌شه تا خیلی‌ها دیگه دست از تولید بردارند و به طور کامل برن به زباله‌دان نوستالژی تاریخ!

چرا باید کپی‌رایت را رعایت کنیم؟!

خیلی‌ها بر این اعتقاد دارند که میگن وقتی کشورهای تولید کننده محصول، خدمات و… که دارای کپی‌رایت هستند ما را تحریم کردن پس چرا ما باید بیایم و کپی‌رایت رو رعایت کنیم؟ آیا این کار اونها زیرسوال بردن شخصیت یک کشور نیست؟!

خُب در پاسخ به این سوالات باید گفت که اگر کشوری ما را تحریم می‌کنه و به دلیل تحریم اجازه دسترسی به محصولات و خدمات برای ما وجود نداره دلیل نمیشه که کپی‌رایت را رعایت نکنیم. در نظر داشته باشید که رعایت نکردن کپی‌رایت عینا مشابه بالارفتن از دیوار و دزدی است. شاید این جمله یکمی تلخ به نظر بیاد و اونو به عنوان یک توهین در نظر بگیرید، اما از گذشته که بوده گفتن که:

حقیقت مثل ته خیار میمونه، تلخ و زننده است…

خیلی افراد دیگه هم هستند که بر اساس فتوای عالمان دینی به این موضوع رسیدن که رعایت نکردن کپی‌رایت برای کشورهایی که ما را تحریم کردند مشکلی ندارد، اما باید بدونیم که در مبحث کپی‌رایت بحث سر این نیست که دین و آیین ما اینکار رو حرام بدونه و یا حلال، ما را از اون منع کرده باشه و یا خیر؛ اما یک مسئله خیلی خیلی مهم‌تر از مبحث دینی وجود داره و اون چیزی نیست جز انسانیت و اخلاق!

کسی که تنها کار روزمره‌اش اینه که به محض بیدار شدن از خواب بیوفته به جون انواع مختلفی از سایت‌هایی که کلی برای خدمات‌رسانی زحمت میکشن و نویسنده‌ها و وبلاگ‌نویسان مختلفی را استخدام می‌کنند تا همین افراد ساعت‌ها زمان صرف کرده و با استفاده از تخصص و قدرت تفکری که دارند و با یک لحن بسیار دوستانه و در خور درک خواننده بتونند تا بهترین محتوا را تولید کنند کپی می‌کنند و در سایت خودشون قرار می‌دهند، و در نهایت بعد از اینکه روزشونو به همین منوال شب کردند

تز این رو میدن که بله، سایت دارم و در اون اقدام به تولید محتوا می‌کنم…

برای چنین افرادی هیچ چیز مهم نیست و حتی ذره‌ای هم درک ندارند که محتوایی که به راحتی و بدون اطلاع و اجازه قبلی از نویسنده کپی می‌کنند چقدر براش زحمت کشیده شده تا تک‌تک کاراکترها را در کنار هم قرار داده و یک محتوای بهینه تولید کنند. این افراد صرفا به دنبال این هستند که محتوای وبسایتشون در طول روز پر شده و به اون اضافه بشه و چه چیزی راحت‌تر، ساده‌تر و بی دردسرتر از کپی کردن؟!

و در این مسئله به قدری خز شده‌اند و به قول خودمونی به درجه‌ای از عرفان هم رسیدند که برای اینکه از اتفاقاتی که در آینده برخی از این افراد فکر می‌کنند براشون پیش بیاد با مقدار خیلی کمی دستکاری تو محتوای نوشته و تغییرات جزئی در اون سعی می‌کنن تا طوری جلوه کنند که این محتوا توسط خودشون تولید شده است.

در مقابل هم این ما نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا هستیم که متضرر شده و هیچ کاری از دستمون بر نمیاد و شاید کاری که بتونیم بکنیم اینه که از اون شخص خیلی محترمانه درخواست کنیم تا منبع مطلب رو ذکر کنه، در صورتی که باز هم چیزی اثرگذار نخواهد بود و دیگه نهایت کاری که بخواهیم بکنیم اینه که بیایم و در فوتر سایتمون بزنیم که کلیه حقوق مادی و معنوی وبسایت تحت انواع نسخه‌های نرم‌افزاری از GPL گرفته تا MIT یا BSD محفوظ است، تا شاید یک روزنه بسیار بسیار کوچیکی هم که بهش امید داریم در دل شخص کپی‌کار روشن شده و دست از کپی کردن برداره.

پس نتیجه‌ای که می‌تونیم بگیریم اینه که:

کلاچ خودتو کنترل کن تا از دیوار بقیه بالا نری…

و نکته آخر اینکه:

این صرفا یک برداشت شخصی درباره کپی‌رایت بوده و ممکنه دیدگاه و برداشت شما از مفهوم کپی‌رایت کاملا متفاوت باشه، بنابراین دیدگاه هرکسی برا خودش و کسانی که موافقش هستند محترم خواهد بود…

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۴.۳ / ۵. ۶

عباس صادقی

چند سالی است زمام تولید محتوای آموزشی در سایت‌های بزرگ وردپرسی را برعهده دارد. به تحصیلات آکادمیک علاقه‌ای نداشته و از دانشگاه انصراف داده است. از علاقه‌مندی‌های وی می‌توان به نویسندگی، سفر، موسیقی و آشپزی اشاره کرد.

این مطالب را هم بخوانید

۱۵ دیدگاه

  1. واقعا باهات موافقم 🙂
    رعایت نکردن کپی رایت از چند جهت مشکل داره:
    یکی پایه و‌ علمی
    دومی انسانی
    سومی دینی ( حق ایجاد میکنه حق الناسه )
    چهارم گوگل :))
    پنجم باعث پیشرفت نمیشه !

  2. سلام
    به صورت اتفاقی از ویرگول به وبلاگتان هدایت شدم.
    به نظرم الان بحث کریتیو کامنز خیلی بیشتر کمک می‌کنه تا کپی‌رایت. کافیه یه برچسب از کریتیو کامنز تهیه کنید و روی سایتتون و مطالبتون بزنید. این‌طوری گوگل هم موقع خوندن و ایندکس کردن حواسش هست که چه مطلبی اول کجا منتشر شده و اگه مطلب اولی برچسب دار بود، به بعدی‌هایی که خلاف قوانین کریتیو کامنز از روی اون مطلبه کپی زدند، امتیاز پایین‌تری بده.

    با مهر
    یاور

  3. سلام
    با تشکر از مطالبی که زحمت می‌کشید و منتشر می‌کنید، لازم دانستم مطلبی را یادآوری کنم؛
    به این جمله دقت کنید: «قبل از اینکه به بررسی کپی‌رایت بپردازم و یک رابطه بین کلاچ ایجاد کنم ابتدا لازمه تا با مکانیزم کلاچ آشنا شویم. تعریفی که وی‌کی پدیا برای کلاچ آورده بر این اساس هستش».
    ما به عنوان نویسندۀ متن، یا زبان محاوره را برای نوشتار انتخاب می‌کنیم، و یا زبان معیار را. انتخاب نوع زبان برای نگارش یک متن، علل خاص خود را می‌طلبد. مثلاً برای ایجاد صمیمیت با مخاطب می‌توان زبان محاوره را برای نوشتن انتخاب کرد. هنگامی که هرکدام از زبان‌های محاوره یا معیار را برای نوشتن برگزیدیم، باید تمام قواعد مربوط به آن را رعایت کنیم تا از به وجود آمدن دوگانگی زبان جلوگیری کنیم. درواقع، پیش از شروع به نوشتن ما مختاریم که زبان محاوره یا معیار را انتخاب کنیم، اما وقتی یکی را برگزیدیم، باید تا انتهای متن به قواعد آن وفادار باشیم.
    دیگر آن که وقتی کار ما آموزش دادن «نوشتن و تولید محتوا» به دیگران است، خود باید قواعد و اصول درست نوشتن را رعایت کنیم. چرا که محتوای آموزشی ما به مثابه یک الگو برای مخاطب خواهد بود و خواننده در کارهای خود بدان استناد خواهد کرد. اگر خود به قواعد نوشتن مسلط نیستیم، و یا وقت کافی برای بازخوانی و ویرایش متن نداریم، می‌توانیم از کس دیگری بخواهیم تا وظیفۀ ویرایش را بر عهده گیرد. به هر حال، خروجی کار باید حتی‌الامکان عاری از خطا باشد.
    به جملۀ نمونه از متن شما برمی‌گردیم:
    – «یک رابطه بین کلاچ ایجاد کنم»:
    رابطه اساساً بین «دو چیز» ایجاد می‌شود. حال آن که نگارنده در این جا مشخص نکرده است که قصد دارد رابطه را بین کلاچ و چه چیز دیگری ایجاد کند.
    – «ابتدا لازمه تا با مکانیزم کلاچ آشنا شویم»:
    آن گونه که از سیاق جمله برمی‌آید، نگارنده سعی کرده تا به زبان محاوره بنویسد. «لازمه» صورت محاوره‌ای فعل «لازم است» است. به همین منوال، باید «آشنا شویم» نیز به صورت محاوره نوشته شود: «آشنا بشیم». شما نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که در خیابان به کس دیگری بگوید «لازمه تا با هم آشنا شویم!».
    – «تعریفی که وی‌کی پدیا برای کلاچ آورده بر این اساس هستش»:
    تعریفی که نگارنده از ویکی‌پدیا نقل می‌کند، عیناً خود تعریف وی‌کی‌پدیاست و نه اساس و پایۀ آن! پس نیازی نیست که بگوییم تعریف وی‌کی‌پدیا «بر این اساس» است. همین که صرفاً گفته شود جملۀ زیر، تعریف وی‌کی‌پدیا از کلاچ است کفایت می‌کند.
    دیگر آن که با یک سرچ ساده در متن‌های نوشته شده در این سایت، در می‌یابیم که از فعل «هستش» به وفور استفاده شده است. باید بدانیم که ضمیر «ش» که گاهی در انتهای بعضی از افعال می‌آید نقش مفعولی داشته و بنابراین در انتهای افعال متعدی می‌آید.
    مثال: این پیتزا رو ننداز دور. میخوام شب بخورمش=> «بخورمش» یعنی آن را بخورم. ضمیر «ش» در انتهای فعل «بخورم» به «پیتزا» برمی‌گردد.
    یادمان نرود که با آوردن کلمۀ «هست» به جای «است»، جملۀ ما حالت محاوره پیدا نمی‌کند.
    عبارت دیگری را با هم ببینیم:
    «برای اینکه به عمق فاجعه عدم رعایت کپی‌رایت برسید یک خواننده را در نظر بگیرید، به نظر شما یک خواننده برای اینکه یک آلبوم بی نقص و در خور انتخاب جامعه و طرفداران خودش ارائه بده حداقل چقدر زمان میتونه بزاره؟!»
    اگر بخواهیم وجه التزامی فعل «گذاشتن» را به صورت محاوره صرف کنیم خواهیم داشت:
    بذارم (بگذارم)، بذاری (بگذاری)، بذاره (بگذارد)، بذاریم (بگذاریم)، بذارید/بذارین (بگذارید)، بذارن (بگذارند)

    در مورد «را»ی نقش‌نمای مفعول باید این نکته را به خاطر سپرد که یا باید آن را به صورت نوشتاری (:را) به کار برد و یا به صورت محاوره (رو، ـُ، ـو).
    این صحیح نیست که جایی در متن «را» بنویسیم و جای دیگر «رو».
    فکر می‌کنم اگر وبلاگ خوابگرد و کتاب «مزخرفات فارسی» را مطالعه کنید، خیلی در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

    1. در ابتدا جا داره از جناب صادقی تشکر کنم
      تمام اطلاعات و آموزه های بنده از محتواهای آموزشی ایشون در سایت های مختلف به خصوص میزبانفا بوده
      آرزوی موفقیت و پیشرفت روزافزون برای ایشون دارم

      و اینکه از کامنت شما دوست عزیز خیلی بهره بردم
      ممنونم از توضیحات کاملی که دادین
      بسیار آموزنده بود

  4. سلام
    من اکثر مقالات سایت شخیص و مقالاتی که تو سایت های دیگه منتشر کردید رو خوندم
    یه سبک خاصی تو نوشتن دارید که ادمو واردار به خوندن میکنه
    میشه راهنمایی کنید که این سبک اکتسابی هست تا امثال من هم بتونن خودشون رو تو تولید محتوا قوی کنن یا نه؟
    اگه میشه بگید چطور انقدر قشنگ مینویسید؟
    مخصوصا عناوین جذابی که انتخاب می کنید.

    1. سلام سعید جان، خوشحالم از اینکه این سبک رو دوست دارید و میپسندید.
      این مدل نوشتن رو به صورت اکتسابی تا به اینجا رسوندم و برای تولید محتوا از هیچ دوره آموزشی و مقاله خاصی استفاده نکردم.
      به نظرم چندتا از نویسنده‌ها رو دنبال کنید، ببینید هر کدوم به چه سبکی مینویسن و چطور سعی میکنن مطلب رو به مخاطب برسونن به دست بیارید و ازشون استفاده کنید.
      بشینید به این فکر کنید که چطور بنویسید که ذهن مخاطب رو درگیر کنید، یه حالتی مثل سریال داشته باشید. یعنی طوری بنویسید که مخاطب به انتهای پاراگراف که نرسیده پیش خودش حدس بزنه که آره… ماجرا به اینجا میرسه و تموم میشه، اما همین که رسید با افتادن توی یه چالش دیگه میبینه نه هنوز تموم نشده و ادامه داره.
      خلاصه اینکه کلا درگیر کنید… 😀

  5. واقعا عالی مینویسید
    من تا به حال انقدر از سبک نوشتن سایت های ایرانی خوشم نیومده بود
    به نظر من ۹۹% سایت های شخصی به یه سبک مینویسن که ادم حوصله خوندنش نمیگیره
    موفق باشی
    امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل باشی

    فقط یه سوال در مورد پیج تولید محتوای سایتتون دارم
    المان هایی که قرار دادید با استفاده از صفحه ساز قالب جنه ساختید؟
    انیمیشن ها چی؟
    و ۳ تا باکس قیمتی که انتهای اون صفحه هست رو با جنه ساختید یا افزونه خاصی نصب کردید
    اگه افزونه لازمه ممنون میشم بگید چه افزونه هایی هستش

    1. مرسی سعید جان، زنده باشید 🙂
      صفحه تولید محتوا کاملا با صفحه ساز المنتور ساخته شده و از هیچ کدوم از قابلیت‌های جنه داخلش استفاده نشده(البته به جز حالت تمام صفحه قالب). این افزونه صفحه ساز امکان اضافه کردن جدول، فیلد قیمت و هر المان رو میده. امکان استفاده از انیمیشن برای همه المان‌ها هم وجود داره که میتونید شخصی سازی کنید.
      باکس قیمت انتهای صفحه هم با همین المنتور و افزونه جانبی Essential Addons for Elementor ساخته شده که دکمه قیمتی که به صفحه پرداخت لینک داده شده هم مربوط به افزونه پرداخت دلخواه(pardakht delkhoh) هست.
      آدرس افزونه‌ها به ترتیب توضیحات:

      ۱. افزونه المنتور: https://wordpress.org/plugins/elementor/
      ۲. افزونه اددان‌های المنتور: https://wordpress.org/plugins/https-redirection/
      ۳. افزونه پرداخت دلخواه: https://wordpress.org/plugins/pardakht-delkhah/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا